بخشی از کتاب:«داستان مشهوری درباره نتفلیکس وجود دارد که میگوید این ایده زمانی به ذهن ریدهیستینگز رسید که برای برنامه «آپولو۱۳» ۴۰ دلار هزینه دیرکرد به بلاک باستر داد. او فکر کرد اگر هزینه دیرکرد وجود نداشته باشد، آن وقت چه میشود، و همان زمان بود که ایده تأسیس نتفلیکس شکل گرفت. داستان زیبایی است. اما این کل ماجرا نیست. بله، نسخه پرداختنشدهای از «آپولو۱۳» وجود داشت، اما ایده ایجاد نتفلیکس هیچ ربطی به هزینه دیرکرد نداشت. اینکه ایده نتفلیکس چیزی نبود که در یک لحظه به ما الهام شده باشد. این ایده در یک چشم به هم زدن و به صورت بینقص، مفید و درست به ذهن ما نرسیده بود. ما این داستانها را دوست داریم، زیرا با ایدههای رؤیایی درباره نبوغ همترازند. ما انتظار داریم وقتی سیب میافتد، نیوتون زیر درخت سیب نشسته باشد. ما ارشمیدس را در وان حمامش میخواهیم، اما حقیقت درباره ایدههای موفق معمولا بسیار پیچیدهتر از این حرفهاست. حقیقت این است که به ازای هر ایده خوب، هزاران ایده بد وجود دارند و گاهی تشخیص تفاوتشان سخت میشود.»
هرگز به جایی نمیرسد